115# ادبیات نمایشی



شريفه بني هاشمي


 

اين نمايشنامه تقديم مي‌شود به همه‌ي پدر و مادراني كه در گذار از اين دوران سياه و مهاجرت اجباري و تبعيد، جگرگوشه هايشان را به انحاء مختلف از دست دادند.

چهره ها:

زن

مرد

سرخوان

همسرايان ( غير از سرخوان 2 يا 4 نفر )

 

صحنه اول

 

(در گوشه‌ي صحنه درختي و زير آن سكويي ست و روي سكو زن نشسته است و بالاي سر او مرد ايستاده، با شاخه‌ي گل سرخي در دست. هر دو با ماسك و ثابت هستند. در گوشه‌ي ديگر همسرايان ايستاده‌اند. نور كمي در هر دو طرف.)


| (نظر دهيد)

منوچهر رادين

 

برداشت و پرداختي نمايشي از هستيَِ سعيد سلطانپور و سروده‌هايش

 

 

آدم‌هاي بازي:

شهرزاد

سعيد

 

صحنه:

ـ يك ميز تحرير ساده و سه تا صندلي

ـ چند تكه لباس، دستمال‌گردن و شال

ـ يكي دوتا ساك و كيف دستي

ـ چند شاخه گل

ـ يك ليوان آب

 

شهرزاد: ( از ميان تماشاگران )

(( شخم بهاره ما

امسال

نه با خيش بود

نه با دست

شخم بهاره ما

امسال

با سر نيزه بود. ))

( مكث. جلوي صحنه. خيره در تماشاگران )

((سر نيزه‌هاي شُسته

اما

در آفتاب بهاري برق مي‌زند))

 

| (نظر دهيد)

آرشيو