جان نثار


برگرفته از فیسبوک اقای صدرالدین زاهد


من باید از گذشته ببرم، چرا که چشم به آینده دارم. با اینحال دوستان عزیزم گاهی با عکسی، خاطره ای ، کتابی... مرا حداقل چند ساعتی هم که شده به این گذشته شیرین اختناق می برند!! دستشان درد نکند.
jan-nesar.gif
امروز صبح بعد از نرمش بدنی که شاد و شنگولم کرده بود عکسی دریافت کردم از دوست عزیزم خانم جمیله ندائی. عکسی از نمایش « جان نثار » از زنده یاد بیژن مفید. نمایشی که بیش از چهار سال در مجموعه ی نمایشی کارگاه نمایش بازی شد و می توانست راه گشائی برای نمایش ایرانی باشد ( صد البته نمایش های دیگری هم بودند که بنوبه خود تأثیر گذار بوده و می توانستند راه گشائی برای تئاتر صد در صد ایرانی و برخاسته از فرهنگ و ادب آن مُلک باشند. در این باره مشغول نوشتنم و بموقع از آن خواهم گفت). این عکس مرا به شوق آورد و می گشتم که متنی را همراه آن کنم. به یاداشت کوتاهی برخوردم از روزنامه اطلاعات شماره 14043 به تاریخ سه شنبه 15 اسفند ماه 1351 که در صفحه « هنر » آن مطلبی در باره این نمایش با عنوان « جان نثار محاکمه میشود » آمده است : جان نثار ، در کارگاه نمایش
نویسنده و کارگردان : بیژن مفید / طراح : بیژن صفاری / بازیگران : پرویز پورحسینی ( سلطان ) ، محمد باقر غفاری ( وزیر ) ، صدرالدین زاهد ( نمایش گردان، فراش باشی، جلاد) ، متأسفانه نویسنده محترم اسم دوست بازیگر عزیزمان آقای رضا رویگری را که نقش الله وردی را بازی می کردند از قلم انداخته اند. لازم به تذکر است که زنده یاد دوست و بازیگر گرانقدر آقای رضا ژیان یکسال بعد 1352 برای بازی نقش فراش باشی به ما پیوستند. Unknown.jpeg« در کارگاه نمایش « جان نثار » روی صحنه آمده است. این بازی که بر اساس قصه های عامیانه شکل گرفته است، طرحی از نمایش های روحوضی را پیش چشم تماشاگر میاورد. زاهد که در عین حال نمایش گردان هم هست، ورود سلطان را خبر میدهد. سلطان و پس از او وزیر وارد صحنه می شوند، روز محاکمه جوانکی دهاتی ( رضا رویگری ) است که داروغه را مثل « توپ » بر زمین زده است، و علت این کار اسائه ادب داروغه بوده است. محاکمه تشکیل میشود. به شیوه مرسوم بجای دهاتی - که اکنون « جان نثار » نام گرفته - سر وزیر را می برند و بازی همچنان ادامه می یابد. بشیوه مرسوم درباره این نمایش به تفصیل خواهیم نوشت. اما ذکر چند نکته درباره این نمایش ضروری است. نخست این که این نمایش میتواند از تماشائی ترین برنامه های کارگاه نمایش باشد، چرا که علاوه بر محتوای آگاهانه اش، از خصائص مثبت چندی برخوردار است، بازی شادی آفرینی است، ساده است، آشناست، بر سنت تکیه دارد، خوب اجرا میشود. خاصه که لحن ریتمیک این نمایش آنرا ساده و شیرین و دلپسند کرده است. اگر این نمایش در جنوب شهر اجرا شود، یا در یکی از این تئاترهای نیمه خالی شک نیست که سالنها از جمعیت لبریز خواهد شد، نمونه اش همان نمایش امیر ارسلان کاردان در چند سال پیش. حالا چرا این نمایش را دو شب نمایش میدهند، آنهم برای اعضاء خدا داند و گردانندگان کارگاه! امیدواریم که لااقل در ایام عید (نوروز)، نمایشی عمومی از این کار برگزیده کارگاه نمایش به بینیم که لااقل پس از مدتها مردم با قصه پرداز شهر قصه تجدید دیدار کنند.
( لازم به تذکر است که من عینأ نحوه نگارش روزنامه را به اینجا منتقل کردم. صدرالدین زاهد )
jan-nesar-2.gif

| (نظر دهيد)

در مورد اين مطلب نظر دهيد

آرشيو