132#سرمقاله



 اصغر نصرتی

باخودم فکر کردم اگر شماره جديد ما که عدد 13 را بر پيشاني دارد، 100 سال پيش چاپ مي‌شد، با آن چه برخوردي مي‌کرديم. يکباره به ياد نحسي عدد 13 نمي‌افتاديم و آن را به نحوي رفع و رجوع نمي‌کرديم که تا ضمن حفظ خاصيت آن از ظاهري ديگر برخوردار باشد؟

هنوز هم بسياري از پلاک خانه‌ها در محله‌هاي قديمي ايران، براي عدد 13 از 1+12 استفاده مي‌کنند تا خانه را هرجوري شده از نحسي اين عدد به دور دارند! همين سيزده‌بدر خودمان که سالهاست در بستر فرهنگي ايراني‌ها رخت پهن کرده از همين باور سرچشمه مي‌گيرد. و هر سال هم که از عمرش مي‌گذرد، مردم بيشتر به سراغش مي‌روند. تازگي هم وسيله‌اي شده براي «نافرماني‌هاي مدنيِ» مردم در مقابل رژيمي که خود نوعي مبلغ و مدافع خرافات است.

راستي که عجب زمانه‌اي شده است. باور خرافي شده بلاي جان حکومت خرافي! باز هم مي‌گويند در عصر پيشرفت علم از معجزه خبري نيست!

اما هرچه باشد عدد 13 ديگر آن ترس و واهمه‌ي خرافي گذشته‌ي خود را با خود همراه ندارد. چرايي موضوع بود که در اين مدت، مرا حسابی به خود مشغول کرد. امروز ديگر بسياري مي‌دانند که يکي از دلايل باور به خرافات يافتن توجيه امور نادانسته‌ي وقايع طبيعي و اجتماعي بوده است. چرا که اگر به قول بهمن فرسي تا هزار سال پيش مردم نمي دانستند که از چه روي زلزله يا کسوف و امثالهم اتفاق مي‌افتد، امروز دانش عمومي جامعه به حدي رسيده که ديگر کسي با رخ‌دادن وقايع طبيعي چون سيل و زلزله، به باورهاي خرافي پناه نمي‌برد و به همين خاطر از نحسي! عدد 13 هم ديگر بسان گذشته نمي‌ترسند. ولي اين تنها بخشي از واقعيت است. بخش ديگر واقعيت در تکرار نحسي‌هاي از نوع ديگر است که جايي براي نحسي‌هاي «کلاسيک» نمي‌گذارد.! يعني اگر ديروز مردم تنها گه‌گاه در زندگي عادي خود شاهد امري بودند که نحس و بد يوم محسوب مي‌شد، امروز با آنچه در همين کشور ايران مکرر رخ مي‌دهد، ديگر باورشان را به پديده‌اي مثل نحسي عدد 13 از دست مي‌دهند.

همين چند وقت پيش خواندم که علي رفيعي، کارگردان معروف ايراني را به جرم اجراي نمايش شازده احتجاب به دادگاه احضار کرده‌اند و حتا برايش توبيخ شغلي دو ساله تعيين کرده‌اند! اگرچه مجوز نمايش نيز از صافي سانسور محافظه‌کار وزارت ارشاد گذشته و همه چيز به خوبي و خوشي و قانوني انجام گرفته بود!

باز در خبرها خواندم که گوهر خيرانديش به جرم اين که به هنگام تقديم جايزه به علي عصمتي‌زماني، بوسه‌اي هم نثار او ساخته، به دادگاه احظار شده است! مي‌بينيد! وقتي اين همه نحسي دور و بر انسان حضور داشته باشد، ديگر مجالي براي نحسي عدد 13 باقي مي‌ماند؟! از همين رو در روزگار ما ديگر «باور»ي براي نحسي عدد 13 باقي نمانده و بايد به راستي به فکر نحسي‌هاي بزرگتري بود! آري امروزه ديگر 13 هم عددي‌ست بسان عددهاي ديگر!

| (نظر دهيد)

آرشيو