November 2009 Archives

جمشيد ملك‌پور

درايران نيز همچون بسياری از كشورهاي ديگر، آيين‌هاي نمايشي و يا نمايش‌واره‌هاي فردي و گروهي وجود داشته است كه قدمت برخي به دوران پيش از اسلام برمي‌گردد و برخي نيز در دوران استقرار اسلام و پس از آن شكل رفته‌اند. از جمله اين نمايش‌ها مي‌توان به نقالي، عروسكي، تعزيه و تخت‌حوضي اشاره كرد كه خود از درون برخي آيين‌ها و سنت‌ها كه ظرفيت نمايشي داشتند برون آمدند.

دو شكل مهم نمايش آييني ايران را بدون شك بايد «تعزيه» و «تخت‌حوضي» دانست. تعزيه كه ريشه در درون آيين‌هاي سوگواري داشت با رواج شيعي‌گري در دوران صفويه عناصر داستاني خود را باز يافت، در دوران زنديه نخستين شكل اجرايي خود را تجربه كرد و بالاخره در دوران قاجاريه به تكامل رسيد و چنان محبوب گرديد كه تماشاگاه مهمي چون «تكيه دولت» با آن معماري يگانه، حداقل در خاور ميانه، برايش ساخته ‌شد.

«تخت حوضي» كه شكل كمدي نمايش سنتي ايران است، ريشه در نمايش‌هاي فردي و بازي‌هاي سنتي دارد كه حتي در دوران ايران باستان نيز نشانه‌هايي از آنها يافت شده است. اما اين نمايش هم حدودا از دوران صفويه شروع به شكل‌گيري كرده و سپس در دوران زنديه و قاجاريه به عنوان يك شكل مستقل نمايشي صورت خندان نمايش را به معرض تماشا مي‌گذارد. اگر همين جا قصد به مقايسه كنيم، تعزيه را مي‌توان شبيه به نمايش‌هاي مذهبي- مسيحي قرون وسطا، و تخت حوضي را به نمايش‌هاي «كمدي دل‌آرته»‌ی ايتاليايي يافت كه اتفاقا شباهت‌ها گاه از حد متعارف خارج شده و اين شبهه را ايجاد مي‌كند كه نكند به راستي كساني و يا جرياناتي اين دو شكل نمايشي را از اروپا به ايران آورده باشند. همچون نمايش‌هاي مسيحي كه اكثرا داستان‌ها حول محور به صليب كشيدن حضرت عيسي مسيح دور مي‌زند، نمايش‌هاي تعزيه نيز راجع به شهادت امام حسين هستند. هر چند در هر دو نوع نمايش مي‌توان مضامين ديگري را هم يافت كه اگر چه در ارتباط با شهادت عيسي مسيح و يا امام حسين نيستند اما باز به گونه‌يي نمادين با اين شخصيت‌ها ارتباط داده شده اند.

| (نظر دهيد)

layegh2.gifاز رسانه ها با خبر شدم که جمشید لایق در کذشت. یادم آمد وقتی محمد علی بهبودی در ایران بود و قرار بود ما اینجا روز جهانی تاتر را برگذار کنیم، ویدئو گفتگویی را با لایق انجام داده بود که متاسفانه به دلیل سازماندهی پخش آن ممکن نشد و بعد هم همین سبب ناراحتی هر دو طرف گشت. اما حالا که لایق زندگی با ما را ترک کرده است آرزوی امکان پخش این گفتگو را دارم. چه روزگار بدی شده. لایق بعد از مرگ برایم عزیزتر شده است! شاید بشه بهبودی را تشویق به پیاده کردن این گفتگو کرد تا بتوان آن را اینجا منعکس کرد. از شنیده ها و نقل و قول دوستان بر این باور ! بودم که زنده یاد لایق در این اواخر دل پری از روزگار داشت. یکبار هم در پیامی که به مناسبت روز جهانی تاتر از طریق منوچهر رادین به دستم رسید، این غمزدگی دل او را دریافتم. اما چه باید؟ به قول معروف روزگار به هیچکس وفا نکرد. به هنرمندان تاتر، آن هم در ایران، که اصلن وفا نکرد. به هر حال از مملکت گل و بلبل ایران زمین، آنهم با این همه دشواری های روزمره که هنوز برای نفس کشیدن آزاد دست به گریبان است چه انتظار داریم!؟

باری به هر صورت، دوستی نوشته ای را برای دوست دیگر به مناسبت مرگ لایق فرستاده بود و من هم بدین منظور واسطه گشتم. صمیمیت نوشته و جبران آن اشتباه با بهبودی سبب شد که آن را اینجا منعکس کنم. امیدوارم این دوست مرا بر این گستاخی ببخشد. تنها نام نویسنده را به اختصار می نویسم تا شاید گستاخی خود را تا حدی محدود کرده باشم. در ضمن عکس هم از نویسنده نوشته زیر است.

 

"اندک اندک جمع مستان می روند"

و ما نظاره گراین کوچ بی پایان ایم

 

و حالا نوبت جمشید لایق بود

هنرمندی راستین و متعهد و شیفته آزادی

شاگرد و رهروی مکتب تاتر شاهین سرکیسیان

یا به اعتقاد او "بناینگذار تاتر نوین ایران"

 

با کوله باری از فعالیت هنری وایفای نقش های برجسته درتاتر، سینما و نمایش های تلویزیون

با بازی های درخشان و به یاد ماندنی در"رگبار"،"دایره مینا"،"فصل خون"،"ترنج"،"شاید وقتی دیگر"،"روزی روزگاری"، "دشمن مردم"،"سربداران"، "موسی و شبان"، "ریچارد سوم" و بسیاری دیگر.

 

او از میان ما رفت

مرگ او فاجعه ای بزرگ برای هنر نمایش ایران است

 

یاد  و خاطره این دوست شفیق و هنرمند بزرگ هماره ماندگار باد

 

ف. خ.

22 آبان 1388

 

| (نظر دهيد) 2 نظر داده شده

آرشيو