122# مقاله ها و مقوله ها-۲



نويسنده: جورج تابوری

مترجم: رشيد بهبودی

 

قسمت سوم

( چرا؟ رفته به چرا )

مابدين وظيفه می‌پردازيم چون اين وظيفه واقعيت عينی دارد. چون اين وظيفه موجود است. همانگونه که قله اورست موجود است. ما در انجام اين وظيفه شکست خواهيم خورد و اين مثبت است. شکست خوردن و عدم موفقيت به قول مرحوم ژان‌پل ‌سارتر _ قبل از اينکه خفه شود _ موقعيت زندگي‌ست. اين يک رهنمود مسيحيی کاملا واقعی و راه باريک رسيدن به پيروزی است. انسانی که تنها هدفش بدست آوردن موفقيت است، هيچگاه موفقيتی بدست نخواهد آورد. من تنها به يک دليل کار تئاتر می‌کنم. من کار تئاتر می‌کنم چون سخت‌ترين چيز جهان است. البته اين يک شعار است. جرقه‌ای است برای برافروختن يک حريق. نه، فرياد کمک نيست، بلکه دعوت به آتش است. من حداقل می‌دانم که ديوانه هستم. برعکس مطلق‌جويان با آن شوهای يخزده و جنجال برانگيز.

| (نظر دهيد)

نويسنده: فينتان اُتول

برگردان: حميد احياء

 

اينروزها نمايشنامه‌نويسان ايرلندي در نيويورك و لندن محبوب همگانند. نمايشنامه‌ي «ملكه‌ي زيبائي لي‌نن» ( The Beauty Queen Of Leenane ) نوشته‌ي مارتين مك دوناف (Martin McDonaugh ) به عنوان بهترين نمايش سال در برادوي جايزه‌ي «توني» ( Tony ) را از آن خود مي كند و به دنبال آن نمايشنامه‌ي «سد كوچك» ( The Weir) نوشته‌ي كانر مك فرسن (Corner McPherson) در برادوي به روي صحنه مي‌آيد. اما اين محبوبيت چيز جديدي نيست. براحتي مي توان اذعان داشت كه اسلاف اين نمايشنامه نويسان جوان بيش از دو سده است كه صحنه‌ي تآتر دنياي انگليسي زبان را در اختيار خود داشته‌اند. تاريخ تآتر بدون وجود ريچارد شرايدُن، اسكار وايلد، جرج برناوشاو، شون اوكيسي و ساموئل بكت بي‌شك به گونه‌ي ديگر مي‌بود. هيچ كشوري با مساحت و جمعيت ايرلند ـ جمعيت كنوني اين جزيره پنج و نيم ميليون نفر است ـ به اين صورت متداوم و پيوسته چنين نقش پيشگام و مهمي در تآتر بازي نكرده است.

 

| (نظر دهيد)

نويسنده: داريو فو

برگردان آزاد از ايرج زهري

 

درباره ي هنرپيشگان و نمايشنامه نويسي

 

سالهاستكه من همه جا ادعا كرده‌ام، كه تنها راه تجديدِ حيات تآتر اينست كه هنرپيشه‌ها را، نه زن و نه مرد، مجبوركنيم، كمدي‌هايشان، ايضاّ تراژدي‌هاي‌شان را، خودشان و هرطور كه دلِ‌شان مي‌خواهد بنويسند- اين ادعا دوپهلوست - دقيقاّ همين را هم مي‌خواهم بگويم، شوخي هم نمي‌كنم. از اين راه حداقل به غناي فرهنگي تآتري‌ها كمك مي‌كرديم، چراكه هنرپيشه‌ها مجبور مي‌شدند بخوانند، يادبگيرند كه چطور بايد نوشت و ساختمان نمايشنامه چگونه بايد باشد. به اين ترتيب هنرپيشه‌هاي با فرهنگي پيدا مي‌‌كرديم، هنرپيشه‌هايي كه مي‌دانند چه بازي مي‌كنند و چه مي‌گويند.

 

| (نظر دهيد)

 نيلوفر بيضايی 

 

                                                                   بخش دوم

در قسمت اول اين نوشته "تئاتر مستند" را تعريف كرديم و پيشگامان اين تئاتر را كه شاخه ای از ژانر "تئاتر سياسی " محسوب می شود ، نام برديم.

همانطور كه در آنجا نيز اشاره كرديم، زندگی و آثار وايس با يكديگر در پيوندی تنگاتنگ قرار دارند. بعبارت ديگر كار هنری وايس بخش مهمی از زندگی روزمره ی وی و تداوم آن است. نخستين آثار وايس جنبه ی بسيار شخصی و اتوبیوگرافيك دارند. وايس در مرحله  دوم و سوم زندگی اش بود به تئاتر سياسی و مستند روی آورد. با اينهمه يك هسته ی اصلی در نگاه او وجود داشت كه در مراحل بعدی زندگی اش تنها شكل عوض كرد. اين هسته ی اصلی همانا دوآليسم فكری و منعكس ساختن تصوير ضدين است . اگر در مرحله ی اول ، موضوع آثار وايس درگيری ميان پدر و پسر در مركز قرار دارد، در مرحله ی بعدی اين تضاد به درگيری ميان اتوريته و آزاديخواهی بدل می شود. در يك بررسی كرونولوژيك آثار وايس يه اين نتيجه ميرسيم كه آرمان صلح و حل تضادها و همچنين آرزوی آشتی، همبستگی و هويت يابی در درجه ی اول قرار دارد.

| (نظر دهيد)

آرشيو