101#مقاله ها و مقوله ها



محمد مطيع

 

توانمندنگارش نيستم. كه هرگز قصد آن نداشته و نياموخته‌ام طريقه‌اش را. تنها دليلي كه برآنم مي‌دارد كه بنگارم خطي چند، همانا به سوگ نشستن دل است در ماتم از دست دادن دوست و همكاري عزيز و گرانقدر كه دوستش مي‌داشتم و دوستش مي‌داشتيم همه! هنرمندي كه فقدانش ضربه‌اي جبران‌ناپذير بر پيكر هنر بازيگري جامعه‌ي ايران است.

 

| (نظر دهيد) 1 نظرداده شده

خليل موحد ديلمقاني

(2)

بخشِ نخست اين مقاله‌ي تحقيقي را در شماره‌ي گذشته‌ي كتاب‌نمايش خوانديد. در اين شماره قسمت دوم از نظرتان مي‌گذرد. كتاب‌نمايش

 

ميان اين گروههاي تآتري، گروه تآتر ملي مهمترين آنها بود كه تالاري در بالاي مطبعه «فاروس» در لاله‌زار براي خود تدارك ديد و تابلوي "تآتر ملي" را بر در آن آويخت و سيد عبدالكريم محقق‌الدوله سرپرست و كارگردان گروه، نمايش‌هاي بسياري از ترجمه و تأليف روي صحنه برد. البته هر نمايشنامه‌اي را كه ترجمه مي‌كردند براي اينكه تماشاكنان آن را به راحتي درك كنند، مي‌كوشيدند كه نمايش را به لباس ايراني در آورند. موضوع را حفظ مي‌كردند، اسم‌ها و محل‌ها را تغيير مي‌دادند و آنچه كه با آداب و رسوم ايراني نمي‌خورد, حذف مي‌كردند يا آن را طبق رسوم ايراني تغيير مي‌دادند. مثلا "آرايشگر شهر «سويل»" را به «دلاك مازندراني» و «عروس فيگارو» را به «عروسي وكيل باشي» تبديل كردند، «بازرس گوگول» را به همان نام اصلي نمايش دادند. آن‌ها مي‌خواستند معايب موجود اجتماع را نشان دهند و از وضع بد و اخلاق نادرست و رفتار زشت انتقاد كنند. از هر وسيله براي آگاه كردن مردم، بهره مي‌بردند و گاهي از گروه‌ها و كارگردان‌هاي نامدار كشورهاي همسايه (قفقاز و عثماني) دعوت مي‌كردند. اين دعوت‌ها، هم فال بود و هم تماشا، و اهل تآتر از اجراي اين نمايش‌ها، تجربه مي‌آموختند و دانش خود را بيشتر مي‌كردند.

 

| (نظر دهيد)

قدرت‌اله شروين

 

                                                                  بخش دوم

چون از بنده خواسته شده بود در باره‌ي تآتر‌ِ اصفهان بنويسم و از آنجا كه براي اين كار بايستي از حافظه‌ي خود كمك مي‌گرفتم، ممكن است مرتكب اشتباهاتي شده باشم. بخصوص كه بنده بطور دائم در شهر اصفهان ساكن نبوده‌ام و مخصوصا از تآتر بعد از انقلاب در اين شهر بكلي بي‌خبر هستم. بدين جهت براي اينكه تاريخچه درستي از هنر نمايش در شهر اصفهان داشته باشيم، از هنرمندان و اساتيد عزيزي نظير آقايان ارحام صدر و مهدي مُميزان، كه با وجود كهولت سن هنوز هم در اين شهر بكار تآتر مشغولند، بايد كمك گرفت. زيرا اين عزيزان تمام عمر خود را در شهر اصفهان و در خدمت تآتر اين شهر سپري كرده‌اند.

بهمين جهت آقايان مي‌توانند تاريخچه‌اي دقيق و خاطراتي ارزنده براي آيندگان به يادگار بگذارند.

 

| (نظر دهيد) 3 نظر داده شده

جورج تابوري

برگردان: محمدعلي بهبودي

بخش دوم

بهقول لاورنس اُليويه(1) تئاتر كاركردن چون عشق‌بازي كردن است. از جهاتي عكس اين قضيه هم صادق است، يعني عشق‌بازي كردن هم تئاتر بازي كردن است. حال سئوال اين است كه اين دو يعني تئاتر و رختخواب چه چيزهايي از يكديگر مي‌توانند بياموزند.

انسان حتا ميتواند در مورد اين دو هنر عشق و تئاتر، به كمك آثار چاپ شده‌ي بسياري كه موجود است، تحقيق و تفحص كند، ولي زماني ميتواند لذت و رنج آن‌را بچشد كه بطور عملي بدان بپردازد. ولي از آنجايي كه تئاتري‌ها به مرض منطق‌گرايي دچار هستند و عشاق اغلب چندان علاقه‌اي به حرف زدن ندارند ـ البته شايد به استثناي اوقاتي كه نزد دكتر روانشناس ميروند ـ به نظر ما شايد ثمره بيشتري داشته باشد اگر ما تاثير اين دو عنصر را بر يكديگر در گفتگويي با «مادام اوكاديا معشوق»(2) ـ ناشر از نام واقعي اين شخص آگاه است ـ روسپي معروف وين كه يك حرفه‌اي واقعي است بررسي كنيم. بنا به گفته منابع موثق، اطلاعات تئوريك و عملي ايشان در مورد عشق‌بازي آنقدر زياد است، كه ديدرو(3) و استانيسلاوسكي(4) داشتن اين انبوه آگاهي در مورد تئاتر را به خواب هم نخواهند ديد.

 

| (نظر دهيد)

 

 نيلوفر بيضايی 

                                                                 بخش دوم

 

در اين شماره در ادامه ی مطلبی كه در شماره ٩ كتاب نمايش ، در مورد رضا عبدو با نقل زندگينامه اش آغاز كرديم ، از طريق تحليل دو اثر آخر عبدو به دلايل اهميت و ويژگيهای آفرينش هنری عبدو در تئاتر می پردازيم .

 

Abdo.jpg تئاتر عبدو ،" تئاتر خشونت" است . خشونت يكی از اصلی ترين موضوعات تئاتر آوانگارد محسوب می شود . با اينهمه موضوع خشونت ، جنگ و نيستی قدمتی بسيار طولاتی دارد و از آثار دوران آنتيك گرفته تا متون شكسپير نيز موضوعی بوده كه همواره بدان پرداخته شده است . اينكه تئاتر آوانگارد و بسياری ازكارگردانهای معتبر تئاتر ، بطور سيستماتيك اين موضوع را در صدر آثار خود قرار داده اند

نتيجه ی ملموس شدن پارادوكسهای وحشت انگيز حاكم برعصر حاضر ، يعنی عصر اكتشافات و اوج نبوغ علمی انسان است . جهان امروز  مدرنترين دوران تاريخ بشريت به لحاظ پيشرفت علمی و تكنيكی است . در عين حال در همين دوران است كه بمبهای هيروشيما بر سر ميليونها انسان افتاد ، ميليونها يهودی به اتاقهای گاز فرستاده شدند ، ويتناميها قتل عام شدند ، تجاوزهای سيستمانيك به زنان در جنگها بعنوان ابزار جنگ روانی مورد استفاده قرار گرفتند و می گيرند ... علاوه بر اينها پول و بازار اقتصادی تعيین كننده ی ميزان ارزش جان انسانهاست و ارزش جان حيوانات در جهان "اول" بسی بيش از ارزش جان ميليونها انسان در جهان "سوم" است ...

| (نظر دهيد)

آرشيو